به گزارش سلام لردگان به نقل از سايت بصيرت
اشاره:
فرهنگ غني اسلامي ايراني به مردم ايران آموخته است كه قدرشناس زحمات و رشادت هاي كساني كه براي اعتلاي نام اسلام و حفظ كيان اين مرز و بوم تلاش كرده و از خودگذشتگي نشان داده اند، باشند. از اين رو پس از گذشت حدود ربع قرن از زمان دفاع مقدس، هر سال در آستانه هفته دفاع مقدس به استقبال آن مي روند و برنامه هاي تدارك شده براي اين ايام افتخارآفرين فضاي سراسر كشور را دگرگون مي سازد و تحت تأثير قرار مي دهد. در كنار اين آيين هاي بزرگداشت ساليانه و برخي امور ديگر كه در طول سال هاي گذشته در اشكال مختلف برگزار شده، مهم ترين مطالبه كه بتواند وارد جريان زندگي روزمره مردم شود و اثر آن در مناسبات و تعاملات عرصه هاي مختلف عينيت يابد، انتقال «فرهنگ دفاع مقدس» به جامعه و نهادينه شدن آن بوده است. طي سال هاي طولاني پس از جنگ درباره اين مهم زياد گفته و نوشته شده و حتي بسياري از بزرگدا شت ها و برنامه هاي طراحي شده نيز براي اين منظور بوده، اما همچنان به نظر مي رسد وضع موجود با آن الگو كه همان فرهنگ دفاع مقدس است، فاصله زيادي دارد. شايد يكي از علل اصلي اين فاصله زياد، مشخص نبودن دقيق آن چيزي است كه از فرهنگ دفاع مقدس اراده مي شود و انتظار مي رود. برخلاف اشتراك نظر درباره ارزش هاي تجربه شده و نهفته در دفاع مقدس كه به كار امروز و فرداي جامعه ايراني مي آيد، درباره نوع دقيق انتظارات از فرهنگ دفاع مقدس و مصاديق عيني و شواهد نشان دهنده راه، ديدگاه هاي روشن و مشتركي كه منجر به شناخت برنامه ساز باشد، وجود ندارد. برآورده ساختن اين انتظار كه فرهنگ دفاع مقدس در جامعه جاري و ساري شود كار بسيار سختي است؛ زيرا از دو مقوله صحبت مي شود كه مانع بزرگ بين آن دو يك فاصله زماني ربع قرني و ثابت بودن اولي (دفاع مقدس) و متغير و متحول بودن دومي (جامعه امروز) است.
در برخورد با چنين مقوله بسيار پيچيده يعني احيا و فعال كردن امري ثابت و هدايت آن در امري جاري و متغير به منظور تأثيرگذاشتن بر آن، آنچه كه ملت ايران طي سال هاي گذشته انجام داده بسيار قابل تقدير است، اما به هيچ وجه كافي نيست و سختي كار و وجود موانع بزرگ هم نبايد جلوي استفاده هاي اصلي و حداكثري از اين ميراث گرانبها را بگيرد. اگر تاكنون جامعه براي كاوش بيشتر در فرهنگ دفاع مقدس و تمسك به ارزش هاي والاي آن و به كاربستن آنها ضرورت و اضطراري احساس نمي كرد، به نظر مي رسد طي ماه هاي اخير كه دشمنان ايران اسلامي تصميم گرفته اند براي فشار بيشتر بر مردم ايران و واداشتن آنها به دست برداشتن از مواضع و حقوق قانوني و انساني شان، از سلاح تحريم سخت تر استفاده كنند، اين ضرورت و اضطرار تمام قد آشكار شده و بهترين زمان نيز براي پرداختن به اين مهم، همين روزهاي پيش روي هفته دفاع مقدس است. نوشتار حاضر به هيچ وجه درصدد ارائه راهكاري نيست بلكه، اين اعتقاد را ارزيابي مي كند كه «فرهنگ دفاع مقدس» داراي گوهرهاي ناب، ناشناخته و عرضه نشده است. تا از اين طريق با استفاده از ضرورت و اضطرار موجود اين نويد را بدهد كه با رجوع عالمانه و باورمندانه به آموزه هاي دفاع مقدس مي توان با تحريم هاي شدت يافته امروز دشمن مقابله كرد. براي رسيدن به اين هدف از تركيب مسائل دفاع مقدس و وضعيت موجود استفاده شده است.
الف- خاستگاه مفهومي بحث؛ از بعد اخلاقي «جنگ» مذموم ترين پديده اي است كه با اراده انسان شكل مي گيرد. «مذموميت»، پرده اول جنگ و صفتي است متوجه آغازگر جنگ. پس از شعله ور شدن آتش جنگ، پرده اول كنار مي رود و پرده هاي ديگر آن آشكار مي شود كه در آنها، اخلاق جزيي از اجزاي مختلف جنگ مي شود كه در پرده هاي بعدي خود را بروز مي دهد و در بردارنده زشتي ها و زيبايي هاي مختلف است. جنگ ها برخلاف ظاهر تقريباً يكسان شان از باطن هاي متفاوتي برخوردارند و به همين سبب به يك ميزان تحول آفرين و داراي دستاورد نيستند. از اين رو با وجود اينكه سراسر تاريخ بشر پر از جنگ و ستيز است، جنگ هاي خاصي تحولات بنيادين را رقم زده اند و در هويت بخشي به ملت ها و سبك و سنگين كردن وزن آنها در گذشته و حال و نيز اختصاص جايگاه به آنها در صحنه جهاني سهم بسزايي داشته اند. جنگ هاي سرنوشت ساز معمولاً جنگ هايي بوده اند كه از لحاظ موقعيت، دوره زماني، وسعت، ميزان درگير ساختن امكانات مادي و معنوي كشور و ... بسيار گسترده بوده اند تا آنجا كه به دو طرف درگير در جنگ امكان داده اند، با خلاقيت ها، ابتكارات و عرضه توانمندي هاي شان موجب نمايان شدن پرده هاي بيشتري از جنگ شوند. اينگونه جنگ ها كه خسارات شان بسيار سنگين و در ظاهر غيرقابل جبران است، پس از مدتي به تاريخ مي پيوندند و پس از آن هم به سرمايه اي عظيم و گنجي بي بديل تبديل مي شوند. پس از اين جنگ ها كشورهاي درگير به دو دسته تقسيم مي شوند: كشورهايي كه جنگ را يك رخداد ويرانگر و مخرب مي دانند كه عمرش به سرآمده و بايد با خشنودي تمام پرونده آن را بست و به بايگاني تاريخ سپرد و دوره جديدي را آغاز كرد و به دلايلي به ارزش هاي موجود در جنگ سپري شده توجه ندارند و كشورهايي كه با شناخت دقيق از ارزش هاي خلق شده در جنگ و بسياري از موارد مشابه آن، سعي مي كنند راه هاي بهره برداري از اين سرمايه عظيم و گنج گرانبها را بيابند. يقيناً كساني كه چنين نگاهي به اين جنگ ها دارند، در پي استفاده از جنگ افزارهاي آن و مسائل مرتبط با آن نيستند؛ زيرا آنها ديگر به كار هيچ جنگي نمي آيند. اين افراد در جست وجوي كشف استعدادهايي هستند كه در بستر جنگ بروز پيدا كردند و سبب شدند زندگي شرافتمندانه در سخت ترين وضعيت ادامه پيدا كند، به نحوي كه دشمن و ساير ملت ها را به اعجاب واداشتند. معمولاً زماني كه جنگ هاي بزرگ و سرنوشت ساز به اجزاء و مراحل تاريخي تبديل مي شوند، يا ساختار و سازمان شان از بين مي رود و يا مهجور مي شوند، اما مجموعه عواملي كه در آفرينش افتخارها و سرافرازي ها نقش دارند، باقي مي مانند و الهام بخشي مي كنند.
اين دسته از عوامل هميشه زنده اند و زنده بودن جوامع را تا زماني تضمين مي كنند كه اهل آن زمانه هم زنده بودن و الهام بخشي آنها را بپذيرند و با آنها تعامل داشته باشند. اين دسته از عوامل اگر چه زاييده جنگند، اما كاركرد آنها كاملاً فراجنگي و فرازماني است و اتفاقاً ارزش آنها هم به همين است. در غير اين صورت جايگاه موزه اي و ارزش موميايي شده پيدا مي كردند، نه نقش پويا و بالنده كه در زماني هاي مختلف در كالبد ملت ها و جوامع رسوخ كنند و آنها را به حركت و انجام كارهاي خارق العاده وادارند. تجلي و كاركرد اين عوامل ويژه دوران جنگ هاي مختلف و در زمان هاي متفاوت، براي اثبات آنها در وجدان انسان كفايت مي كند. به عبارتي مطالعه تاريخ ملت ها در شاخه منازعات جنگي اثبات مي كند كه چنين ويژگي هايي در نزد برخي ملل و اقوام وجود دارد و در برهه هايي كه بيشتر دوران جنگ ها بوده بروز پيدا كرده است. اثبات اين مهم نكته بعدي را گوشزد مي كند، اينكه تكرار وجه تبلوريافته اين ويژگي در زمان هاي مختلف گواه آن است كه به راحتي و با جابه جايي نسل ها نه اينكه از بين نمي روند، بلكه منتقل مي شوند. شايد دقيق ترين و پيچيده ترين و حساس ترين بخش اين مسئله پاسخ به اين پرسش باشد كه آيا مي توان اين ويژگي اجتماعي را به شكل ارادي و در زمان دلخواه فعال كرد يا خير؟ براي رسيدن به يك پاسخ اميدواركننده تر بهتر است پرسش را اين طور طرح كرد: آيا اين ويژگي ها الزاماً در زمان جنگ بروز پيدا مي كنند، يا اينكه در وضعيت هاي مشابه جنگ نيز قابل فعال شدن و به صحنه آمدن هستند؟ اگر پاسخ پرسش اول منفي باشد كه ظاهراً منفي مطلق نيست به احتمال قريب به يقين پاسخ پرسش دوم مثبت است؛ با اين شرط كه بتوان مشابهت وضعيت را به جامعه بقبولاند و جامعه را در اين باره متقاعد كرد. چنانچه بخش اول بحث پذيرفته شود، يعني اينكه برخي از ويژگي هاي مثبت جنگ هاي مهم و سرنوشت ساز مانا هستند و قابليت آن را دارند كه در مواقع ديگر نيز از آنها استفاده كرد، لازم است بخش دوم را پي گرفت كه موضوع آن از جنس موضوع بخش اول نيست و جنبه يافتن راهكار براي احيا و به صحنه آوردن آن ويژگي ها را دارد. دفاع مقدس هشت ساله جمهوري اسلامي ايران يكي از اين جنگ هاي سرنوشت ساز وتحول آفرين و بلكه مهم ترين و پرآموزه ترين جنگ ها از جهات مختلف در تاريخ معاصر جهان بوده است كه داراي ويژگي هاي منحصر به فرد است و چنانچه بتوان راه هاي به حركت در آوردن ويژگي هاي پديدار شده در آن دوران و به خدمت گرفتن آنها را پيدا كرد، قادرند مانند دوران دفاع مقدس بسياري از مشكلات تحميلي دشمنان نظام از جمله قضيه تحريم ها را به نفع ايران حل و فصل كنند.
ب- چرا دفاع مقدس؛ چرايي مرجع قرار گرفتن «دفاع مقدس» براي اين موضوع، پرسشي است كه پرداختن به آن پاي مسائل ديگري را نيز به بحث باز مي كند كه به نوبه خود براي روشن تر شدن كليت بحث اهميت دارد. انتخاب دوران دفاع مقدس از لابه لاي تاريخ كهن و پر از فراز و نشيب ايران علل زيادي دارد از جمله:
1- نزديكي به زمان حاضر؛ در ميان جنگ هاي معاصر كه در تراز دفاع مقدس هشت ساله ايران باشند، نزديك ترين جنگ به زمان حاضر است. اين نزديكي سبب حفظ بسياري از مشابهت هاي اجتماعي است كه به احيا و بازگشت ارزش ها و هنجارهاي دفاع مقدس به جامعه كمك مي كند.
2- تجربه خودي؛ دفاع مقدس يك جنگ تمام عيار با استكبار بود و تمام رزمندگان، فرماندهان، طراحان، پشتيبانان، شكست ها، پيروزي ها، خسارت ها و دستاوردهاي آن هم ايراني و متعلق به ايران بود، يعني يك تجربه تماماً خودي وايراني. از اين حيث دوران هشت ساله دفاع مقدس شرح حال همين ملت و همين آب وخاك در برابر استكبار بود و امروزه به بخشي از هويت ملي ايرانيان تبديل شده است.
3- تركيب جامعه حاضر؛ امروز وقتي از دفاع مقدس صحبت مي شود، اذهان براي يافتن آن در انبوه حوادث و شخصيت هاي تاريخي اسير پيچ و خم هاي غبارگرفته و فراموش شده نمي شوند، هرگاه اراده كنند در شلمچه، جفير، مجنون، بستان، دشت عباس، نفت شهر، سومار، خرمشهر و ... هستند و اگر تنها دستي دراز كنند بر روي شانه رزمنده اي قرار مي گيرد و اگر مايل باشند دل را صفا بدهند، مي توانند به آسايشگاه جانبازان سر بزنند و اگر اين مقدار هم وقت و همت نداشته باشند، فقط كافي است در محله شان سري بچرخانند تا جانباز را ببينند.
4- مديران مجاهد؛ يكي از مشكلات عرصه هاي مديريتي آشنايي و تجربه است. بعضاً مديران زمان درازي را صرف آشنايي با كار و وظيفه محوله مي كنند و پس از آن در مسير تجربه اندوزي قرار مي گيرند تا در نهايت بتوانند به تصميم ها و برنامه هاي سازنده برسند. از اين جهت نيز در عرصه مديريتي، كشور با مسائل دوران دفاع مقدس كاملاً آشنا است و چنانچه برنامه مشخصي براي انتقال آن ارزش ها به جامعه امروز تدوين شود، اين مديران بهتر از ديگران مي توانند حامي و مجري آن باشند؛ چرا كه بخش قابل توجهي از اين مديران يا در زمان جنگ در زمره رزمندگان بودند و يا توفيق داشتند آن زمان و حوادثش را درك كنند.
5- يگانه بودن از حيث ارزش ها؛ دفاع مقدس دقيقاً با فاصله اندكي پس از پيروزي انقلاب و در پي حمله براندازانه رژيم بعثي عراق آغاز شد و از اين لحاظ با همه جنگ هاي تاريخ اين سرزمين متفاوت بود؛ زيرا مبارزان و مجاهداني كه در ميدان جنگ حضور پيدا كردند و در برابر دشمن تا بن دندان مسلح و حمايت شده ايستادند و مقابله كردند، بيشتر جواناني بودند كه با اعتقادات راسخ ديني عليه حكومت جبار پهلوي قيام كردند و با شروع جنگ تحميلي همه به يكباره به جبهه رفتند. حضور اين جوانان معتقد و متدين با احياي ارزش هاي اسلامي فضاي جبهه ها را سرشار از معنويت كرد. از اين حيث نمي توان در تاريخ ايران بديلي براي اين مقطع پيدا كرد، بنابراين دفاع مقدس براي مرجع واقع شدن بر تمامي مقاطع تاريخي اولي است.
6- امتداد اجتماعي؛ دفاع مقدس بدون حمايت همه جانبه و جانانه مردم امكانپذير نبود. بخشي از استقامت تحسين برانگيز رزمندگان اسلام در برابر ارتش از هر سو تقويت شده دشمن بعثي به سبب دلگرمي آنان به حمايت و از خودگذشتگي مردمي بود كه در پشت جبهه و در شهرها و روستاها براي تأمين نياز رزمندگان تلاش مي كردند. مردم امروز ايران امتداد همان مردم هستند و بخش قابل توجهي از ملت ايران به عينه همان مردم و با همان انگيزه و اعتقادند.
ج- فرايند تحريم در انقلاب اسلامي؛ مواضع و حركت انقلاب اسلامي از همان آغاز ضداستكباري بود و پس از پيروزي انقلاب نيز در آن تغييري ايجاد نشد و آمريكا يي ها پس از تلاش زياد در ماه هاي اول پيروزي انقلاب براي يافتن راه هاي نفوذ و بازگشتن به جايگاه گذشته و شكست خوردن در اين اقدام، نقاب از چهره برداشتند و علناً عليه انقلاب اسلامي مواضع تند و معاندانه گرفتند و به زعم خود براي تنبيه و تنبه ايران سياست تحريم را به كار بردند. ادامه ايستادگي ايران در برابر استكبار و حوادثي كه طي سال هاي متوالي رخ داد و بر شدت تخاصم موجود افزود، سبب شكل گيري فرايندي پر فراز و فرود و ادامه دار شد كه در ذيل به اختصار به آن اشاره مي شود.
گروگانگيري سفارت آمريكا (دوره جيمي كارتر):
¤ 14 نوامبر 1979: در واكنش به گروگانگيري سفارت آمريكا در ايران، جيمي كارتر طي بخشنامه 12170 دستور ضبط 12 بيليون از دارايي هاي دولت ايران در آمريكا و تحريم كليه واردات از ايران را صادر كرد.
¤ آوريل 1980: كارتر كليه مبادلات تجاري با ايران (به استثناي كمك هاي انسان دوستانه) و مسافرت اتباع آمريكايي به جمهوري اسلامي ايران را ممنوع كرد.
¤ 19 ژانويه 1981: متعاقب آزادسازي گروگان ها و امضاي قرارداد الجزيره، تحريم اقتصادي عليه ايران لغو و دارايي هاي آن از مصادره خارج شد.(به استثناي بخشي كه به علت مطالبات شركت هاي آمريكايي مسترد نشد.)
دوران جنگ ايران : عراق (دوره رونالد ريگان):
¤ ژانويه 1984: متعاقب بمب گذاري پايگاه نظامي آمريكا در لبنان توسط نيروهاي حزب الله، دولت آمريكا، جمهوري اسلامي ايران را در ليست كشورهاي حامي تروريست قرار مي هد كه موجب منع صادرات و فروش كليه تجهيزات نظامي به جمهوري اسلامي ايران (از سال 1986)، كنترل صادرات كالاهايي كه داراي مصارف دوگانه نظامي و غيرنظامي مي باشند و قطع كليه كمك هاي مالي به جمهوري اسلامي ايران از جمله مخالفت با اعطاي وام توسط بانك جهاني شد.
¤ 1987: رونالد ريگان، جمهوري اسلامي را در ليست كشورهايي كه در ترافيك بين المللي مواد مخدر درگير مي باشند، قرار مي دهد كه موجب تشديد تحريم هاي 1984 مي شود.
¤ 29 اكتبر 1987، در واكنش به عمليات تروريستي، دولت ريگان كليه واردات از ايران را تحريم مي كند.
دوران بازسازي (1992- 1989 دوره بوش پدر):
¤ پيدايش جو ذهني بهتر در روابط ايران و آمريكا، ميانجيگري جمهوري اسلامي در آزادسازي گروگان هاي غربي در لبنان، سكوت جمهوري اسلامي در برابر حمله نظامي آمريكا به عراق و پيدايش كمي آسانگيري از سمت آمريكا در اعمال تحريم هاي موجود.
¤ 1992: تصويب قانون «منع گسترش تجهيزات نظامي ايران و عراق» (Iran-Iraq Arms Nonproliferation). اين قانون صادرات كليه ماشين آلات و تجهيزاتي را كه به طور غيرمستقيم داراي كاربرد نظامي مي باشند منع كرد و به كليه كمك هاي اقتصادي به جمهوري اسلامي پايان داد.
مهار دوجانبه و قانون تحريم ايران- ليبي (دوره پرزيدنت كلينتون 2001- 1993):
¤ 1993: تدوين سياست مهار دوجانبه توسط دولت پرزيدنت كلينتون
¤ 15 مارس 1995: دولت پرزيدنت كلينتون، به دليل حمايت جمهوري اسلامي از تروريسم بين المللي و مخالفت با صلح خاورميانه، هرگونه مشاركت شركت هاي آمريكايي در توسعه صنعت نفت ايران را منع مي كند.
¤ 6 مه 1996: پرزيدنت كلينتون كليه مبادلات اقتصادي جمهوري اسلامي را تحريم مي كند.
¤ آوريل 1996: تصويب قانون «ضد تروريسم و مجازات مرگ»، منع هرگونه مبادلات مالي با جمهوري اسلامي و جلوگيري از كمك هاي مالي به كشورهاي كه به جمهوري اسلامي تجهيزات و خدمات نظامي مي دهند.
¤ 5 آگوست 1996: تصويب قانون «تحريم ايران و ليبي» Iran-Iraq Arms) Nonproliferation ((ILSA): اين قانون دولت آمريكا را موظف مي كند تا هر شركت خارجي را كه بيشتر از 20 ميليون دلار در صنعت نفت ايران سرمايه گذاري مي كند، تحريم و مجازات نمايد.
¤ 19 آگوست 1997: بخشنامه 13059 دولت كلينتون، صادرات به كشورهايي را كه قصد صدور مجدد كالاهاي آمريكا به جمهوري اسلامي را دارند منع مي كند.
¤ 18 مه 1998: دولت كلينتون اعلام مي كند كه شركت توتال فرانسه و شركاي آن به دليل سرمايه گذاري در پروژه پارس جنوبي تحريم نخواهند شد و از تحريم مربوط به «قانون تحريم ايران- ليبي» مستثني مي باشند.
¤ 23 ژوئن1998: دولت كلينتون قانون تحريم هاي «منع گسترش توانايي موشكي ايران» را وتو مي كند.
¤ جولاي 1998و ژانويه 1999: دولت كلينتون ده موسسه روسي را به دليل مشاركت در توسعه صنعت موشك سازي ايران تحريم مي كند.
¤ دسامبر 1998: ايران از فهرست كشورهايي كه درگير ترافيك بين المللي موادمخدر مي باشند، حذف مي شود.
¤ آوريل 1999: پرزيدنت كلينتون با صدور بخشنامه اي صادرات مواد غذايي و دارويي را به ايران، ليبي و سودان آزاد مي سازد.
¤ سپتامبر 1999: دولت آمريكا، جمهوري اسلامي را به دليل نقض آزادي مذهب مورد تحريم هاي جديد قرار مي دهد.
¤ نوامبر 1999: پرزيدنت كلينتون شركت بوئينگ را در مورد مشخص صدور قطعات براي هواپيماهايي كه پيش از تحريم به جمهوري اسلامي فروخته شده و هنوز تحت ضمانت مي باشند از قوانين تحريم مستثني مي سازد.
¤ 14 نوامبر 2000: تصويب قانون منع گسترش قوه نظامي ايران (Iran Nonproliferation Act) كه هدف آن جلوگيري از صدور تكنولوژي نظامي به ايران مي باشد. به ويژه اين قانون پرداخت كمك مالي به روسيه را منوط به رعايت قوانين تحريم آمريكا مي كند.
¤ 71 مارس 0002: وزير كشور آمريكا، خانم آلبرايت تحريم برخي از صادرات غيرنفتي ايران از جمله فرش، خاويار و پسته را لغو مي كند.
¤ 28 اكتبر 2000: تصويب قانون اعتبارات كشاورزي: اين قانون كشورهايي را كه در ليست كشورهاي تروريستي مي باشند از دريافت ضمانت نامه هاي صادراتي دولت آمريكا محروم مي سازد.
2001 به بعد ( دوره جورج بوش پسر)
¤ ژانويه 2001: تحريم يك شركت كره اي ( با استفاده از قانون منع گسترش قوه نظامي ايران) به دليل فروش قطعات سلاح هاي موشكي و شيميايي به جمهوري اسلامي.
¤ ژوئن 2001: تحريم يك شركت كره اي و دو شركت چيني به دليل فروش قطعات سلاح هاي موشكي و شيميايي به جمهوري اسلامي
¤ 3 آگوست 2001: تمديد قانون تحريم ايران- ليبي براي يك دوره پنج ساله.
¤ 29 ژانويه 2002: پرزيدنت بوش، ايران، عراق و كره شمالي را «محورهاي اهريمني» مي خواند.
¤ 9 مه 2002: تحريم چند شركت مالدويايي، ارمني و چيني به دليل فروش قطعات و كالاهاي نظامي به جمهوري اسلامي.
در ادامه اين روند كه با خصومت فزاينده اي همراه بود، از سال 2005 كه سياست هسته اي ايران تغيير اساسي كرد و ايران به اين نتيجه رسيد كه دشمن قصد ندارد حقوق هسته اي ايران را به رسميت بشناسد و به دنبال برچيدن كليه فعاليت هاي هسته اي ايران است، تحريم ها وارد مرحله جديد و سخت گيرانه تر شد. دشمن در اين مرحله با عبور از قانون تحريمي داماتو وارد حوزه تحريم پولي، بانكي، اشخاص و شركت ها شد و اعلام كرد كه در آينده با گسترش دامنه تحريم ، محدوديت هايي را نيز براي صادرات نفت ايران نيز اعمال مي كند. با روي كار آمدن اوباما به بهانه نظارت بر اجراي دقيق تحريم ها بازرسي كشتي ها و هواپيماهاي ايراني نيز در دستور كار قرار گرفت و در نهايت در سال 2010 اتحاديه اروپا نيز همراهي با تحريم هاي آمريكا را علني كرد و به تحريم بانكي و نفتي آمريكا عليه ايران پيوست. اين تحريم ها كه با پيوستن اروپا به آمريكا دامنه دارتر شد در سال 2012 به اوج رسيد؛ زيرا آمريكا و اروپا براي افزايش فشار بر ايران به منظور دست كشيدن از فعاليت هاي هسته اي، عقد قراردادهاي جديد واردات، خريد يا حمل و نقل نفت خام ايران و فرآورده هاي نفتي را ممنوع اعلام كردند.
د- مفهوم و هدف تحريم ؛ از آنجايي كه نقطه عزيمت بحث، دوران دفاع مقدس است و با حركت از آنجا به تحريم هاي زمان حاضر مي رسد، لازم است از تحريم تعريفي ارائه شود كه ضمن در بر داشتن مفهوم اصل تحريم، تحريم هاي دوران دفاع مقدس و تحريم هاي امروز را نيز در بر گيرد. با لحاظ كردن اين نكته مي توان تحريم را اين چنين تعريف كرد: «محروم كردن يك كشور از تأمين كليه نيازهايي كه به نوعي به خارج وابسته است.» هدف دشمن از تحريم در زمان دفاع مقدس از پاي در آوردن رزمندگان در ميدان هاي نبرد و در پشت جبهه نيز نااميد و ناراضي كردن مردم بود، امروز نيز هدف دشمن از تحريم، دست كشيدن ايران از فعاليت هاي هسته اي و كوتاه آمدن از مواضع بحق در برابر مسائل مهمي مانند قضيه فلسطين و افزون طلبي هاي استكبار و نيز در تنگنا قرار دادن مردم در اداره زندگي و در نتيجه اعتراض به نظام است.
ه- برخورد امام(ره) و رزمندگان و مردم با تحريم ؛ پس از راه افتادن اولين موج تحريم اقتصادي، حضرت امام(ره) در 25 آذر ماه سال 1358 در جمع پاسداران اينگونه به آن واكنش نشان دادند: «هر چه مي خواهند آنها فشار بياورند و نقشه بچينند براي اينكه محاصره اقتصادي بكنند. ما از محاصره اقتصادي باكي نداريم. [به]علاوه، مگر دنيا تابع آقاي كارتر است كه وقتي بگويد بايد محاصره اقتصادي بشود، همه دنيا بگويند چشم! ما محاصره اقتصادي مي كنيم. اين از اشتباهاتي است كه اين ابرقدرت هاي خالي از عقل مي كنند كه خيال مي كنند حالايي كه من يك قدرتي دارم، تمام مردم، تمام عالم تابع من هستند.» ايشان چند روز بعد نيز در 10 دي در سخناني دوباره تأكيد كردند: «اگر ما را محاصره اقتصادي بكنند ما فعال تر مي شويم. به نفع ما هست، محاصره بكنند ما را، از اين هم هيچ نترسيد.»
امام خامنه اي(مدظله العالي) در ذكر خاطره اي از حضور كوتاه شان در آبادان و وضعيت رزمندگان در آنجا مي فرمايند: «... خلاصه، يكي دو روز بيشتر آبادان نبودم و برگشتم به اهواز. وضع آنجا -آبادان- را قابل توجه يافتم. يعني ديدم در عين غربتي كه بر همه نيروهاي رزمنده ما در آنجا حاكم بود شرايط رزمندگان از لحاظ امكانات هم شرايط نامساعدي بود. حقيقتاً وضعي بود كه انسان غربت جمهوري اسلامي را در آنجا حس مي كرد؛ چون نيروهاي خيلي كمي در آنجا بودند و تهديد و فشار دشمن، بسيار زياد و خيلي شديد بود. ما فقط شش تانك آنجا داشتيم كه همين آقاي «اقارب پرست» رفته بود از اينجا و آنجا جمع كرده بود، تعمير كرده بود و با چه زحمتي يك گروهان تانك، در حقيقت يك گروهان ناقص تشكيل داده بود. بچه هاي سپاه با كلاشينكف و نارنجك و خمپاره و با اين چيزها مي جنگيدند و اصلاً چيزي نداشتند. اين شرايط واقعي ما بود؛ اما روحيه ها در حد اعلي.» وضعيت مردم نيز در پشت جبهه ها كاملاً معلوم بود، مردمي كه در محاصره اقتصادي بودند و كمبودها آزارشان مي داد خم به ابرو نمي آوردند و با اينكه خود در شهر و روستا در وضعيت سختي بودند، جبهه و رزمندگان را بر خود مقدم مي داشتند و بي ملاحظه و بي محاسبه به جبهه كمك مي كردند.
و- تفاوت هاي امروز با دوران دفاع مقدس؛ پاره اي اوقات تفاوت ها بزرگ ترين مانع تكرار اتفاق هاي مشابه هستند، بنابراين اگر زماني تكرار اتفاقات مشابه و يكسان هدف باشد، بايد به تفاوت ها و چگونگي همراه كردن آنها با مشابهت ها توجه داشت. شايد امروز نيز كساني ويژگي ها و ارزش ارزش هاي دفاع مقدس را قبول داشته باشند، اما تفاوت ها را مانع تكرار و كاركرد مناسب آن بدانند. برخي از اين تفاوت ها عبارتند از: بالا بودن قدرت شورآفريني جنگ، راحت تر بودن اداره جمعيت چهل ميليوني، شديدتر بودن انگيزه هاي انقلابي گري، پس زدن و حذف كردن نمودها و نمادهاي فرهنگ فاسد غرب، يكپارچه بودن مردم در دفاع از نظام و انقلاب، فراگيرتر بودن وحدت در بين گروه هاي سياسي و اقشار مردم، مقبوليت ريشه دار گروه هاي مرجع موجه در نزد مردم، حيرت زدگي استكبار از شكست در برابر انقلاب و ... در ظاهر موارد فوق در زمان حاضر هر يك به نوعي متحول شده است.
ز- اتفاق عظيم دوران دفاع مقدس؛ در دوران دفاع مقدس اتفاق عظيمي افتاد كه دنيا را وادار به حيرت كرد و تا پيش از آن در داخل هم كسي آن را پيش بيني نمي كرد. اين اتفاق عظيم فوران ظرفيت ناشناخته ملت ايران بود كه در ابعاد مختلف اصلي ترين نشانه آن، ريشه داشتن در اعتقادات و باورهاي پايان ناپذير دين بود. اين مقوله در دفاع مقدس و حماسه آفريني هاي آن، آنچنان برجسته و پررنگ بود كه رزمندگان فرزندان اسلام شناخته مي شدند؛ زيرا تمامي حركات و سكنات آنها نشان روشني از آموزه هاي اسلامي داشت. اين شاخص معجزه گر از پشت جبهه هاي ايران شروع و تا عمق اسارتگاه هاي مخوف حزب بعث امتداد داشت.
ح- دو ويژگي اساسي؛ جامعه ايراني در دوران دفاع مقدس و در اوج فشارهاي همه جانبه دشمن و مسدود بودن تمامي راه ها و روزنه ها با دو ويژگي ارزشمند به ايستادگي پيروزي آفرين ادامه داد: 1- آموختن چگونگي كنار آمدن با كمبودها و كاستي ها 2- تلاش همه جانبه و فراگير براي تأمين نيازهاي اساسي و ضامن ماندگاري و بقا در داخل.
ط- دگرتحريمي و خودتحريمي؛ يكي از درس هاي ماندگار و هميشه كارآمد دوران دفاع مقدس، منفعل نشدن در برابر اقدامات دشمن به ويژه در حوزه تحريم ها بود. جامعه ايراني هنگام مواجهه با تحريم هاي شديد دشمن (دگرتحريمي) به خودتحريمي روي آورد و با تفكيك نيازهاي ضروري و غيرضروري، پس از حذف كليه نيازهاي غيرضروري، با خود تحريمي نيازهاي ضروري را نيز به حداقل كاهش داد.آنچه كه استفاده از ارزش ها و تجربيات دفاع مقدس را براي مقابله با تحريم هاي امروزي ممكن و تضمين مي كند، شاخص هايي مانند، امتداد مردمي و اجتماعي، مديران و مسئولان، اعتقادات و باورها، پيشرفت ها و دستاوردها، تقويت و تحكيم بنيادها، هنر و سرعت انتقال مردم از وضعيتي به وضعيت ديگر، رضايت عمومي از موقعيت جهاني كشور و ... است. موارد پيش گفته و موارد بسياري كه از ذكر آن اجتناب شد، جامعه ايراني را به اين اصل و قاعده معجزه گر رهنمون مي شود كه به دست آوردن ارزش ها و تجربيات و پيروزي هاي درخشان ملت در برابر دشمنان تكرارپذيرند و تنها به اراده اي مصمم و وحدتي يكپارچه و فراگير نياز دارد كه ايرانيان نشان داده اند در زمان لازم اين دو نكته را نيز هنرمندانه و سريع به صحنه مي آورند.
ان شاء اله